کوچک سازی با تولید ترانزیستور در دهه 1950 شروع شد. این وسیله جایگزین مناسبی بود برای لامپ های خلاء و موتورهای حجیم وسایل الکترونیکی که علاوه بر اشغال فضای زیاد، گرمای شدیدی هم تولید میکردند. علاوه بر این، لامپ های خلاء به نیروی زیادی نیاز داشتند. از زمان کشف ترانزیستور، کوچک سازی همواره روبه گسترش بوده است. نمونه دیگر کوچک سازی، نانو تکنولوژی است که به بحث پیرامون ماشین های ملکولی می پردازد و از تجمع مولکول ها به دست می آید و انتظار می رود انسان هزاره سوم به پیشرفت های قابل توجهی در این زمینه دست یابد. دیجیتالی کردن در ابتدا تنها به منظور انجام محاسبات عددی ساده با استفاده از اعداد صفر و یک به وجود آمد و بعدها پایه و اساس ارقام کامپیوتری قرار گرفت و به نظر میرسد در آیندهای نه چندان دور زمینه های دیگری را تحت سیطره خود درآورد. طولی نمیکشد که دنیای اعداد و ارقام با حضور کامپیوترهایی که برهمه جا سایه افکندهاند و شاهراه اطلاعاتی روبه رشدی را در سراسر جهان راه انداختهاند، بر تمام جهان حکومت کنند. همه مکانیسمها و ماشین آلات جهان از ساعت گرفته تا اتومبیل و موسیقی و تلفن و غیره و غیره همه دیجیتالی شده اند و در سال های آغازین هزاره سوم این علم آنقدر گسترش یافته که به اختراع روباتهای کوچک و کشف روشهای تازه و نوینی در درمان بیمارها ، منجر شده است. سنتز به بحث پیرامون مصنوعات حاصل از ترکیب های مختلف از قبیل پلاستیکها، الیاف و سایر مصنوعات ساخت بشر که برخی از آنها خیلی بهتر از نمونههای طبیعی (مثل کتان و ابریشم) خود هستند، می پردازد. از ترکیب فلزات و مولکولها میتوان هر نوع ماده و محصول مورد نیاز را تولید کرد. با استفاده از سنتز میتوان از ویژگیهای مواد، نظیر چکش خواری فلزات و انعطاف پذیری بتون در ساخت بناها استفاده کرد. این ویژگی ها باعث می شود بشر هزاره سوم بتواند از سنتز در زمینه های گسترده تری بهره ببرد. علاوه بر اين، در آغاز هزاره سوم تحولات چشمگیری در زمینه های اجتماعی و سیاسی به وقوع پیوسته است. پدیده هایی نظیر اصولگرایی (به خصوص در زمینه مسائل مذهبی)، قوم گرایی، حفاظت از محیط زیست، جهانی سازی، نظام سرمایه داری و دموکراسی در نقاط مختلف جهان توسعه یافته اند و نیز آزادی در اشکال مختلف آن اعم از آزادی فردی، اجتماعی و... هم روبه رشد می باشد. به عبارتی می توان گفت قرن بيست و يكم قرن جهان است، همان طور که قرن بيستم قرن آمریکا و قرن نوزدهم قرن انگلستان بود. علاوه بر همه مواردی که گفته شد، در قرن بيست و يكم منابع سوختی قابل تجدید جای سوخت های فسیلی پایان پذیر را می گیرند. ظهور تکنولوژی هایی در زمینه مهار انرژی خورشید، باد و جویبارها و نیروی هیدروژنی سرآغازی است برای پایان بخشیدن به عصر سوخت های فسیلی و در نتیجه خاتمه دادن به تخریب محیط زیست. مواردی نظیر بازیافت منابع، کاهش آلودگی منابع آبی، کاهش آلودگی حاصل از زباله ها، همگی به حفاظت از محیط زیست کمک می کنند. در هزاره سوم دوره اقتصادی مبتنی بر مواد و مصالح پایان یافته و جای خود را به خدمت رسانی و توجه به کیفیت زندگی داده است که این امر خود منجر به افزایش رشد و توسعه و از سویی آرامش و رفاه بشر میشود. سیستم اقتصاد جهانی در قرن بيستم برای تحت الشعاع قرار دادن همه این امور تاحدی آسیب پذیر و شکننده بود. ازآنجا که بین سیستم های اقتصادی کشورهای مختلف، روابط رو به گسترش برقرار گرديده بود و همه آنها به نوعی به هم مرتبط شده بودند و از سویی به دلیل آسیب پذیری آن سیستمها در مقابل سوددهیهای کوتاه مدت، لذا هرگونه بی ثباتی و ناپایداری در اقتصاد یک کشور به سهولت به سایرین منتقل می شد و این خود کم کم باعث ایجاد بی ثباتی در همه کشورها میگردید. در نیمه دوم سال 1997 رشد بی ثباتی ارزی در کشورهای آسیای جنوب شرقی رخ داد که نتیجه آن کاهش شدید ارزش پول آن کشورها و در نتیجه سقوط اقتصادی آنها بود. این آسیب پذیریهای اقتصادی و بی ثباتیها در مدتی کوتاه میتوانند قویترین نظام های اقتصادی را به نابودی بکشانند و میلیونها انسان را دچار فاجعه کنند. اقتصاد آسیا که به آن اقتصاد ببری میگفتند با شکست شدیدی مواجه شد به گونه ای که حتی راه کارهای صندوق بین المللی پول برای تجدید دوباره آن هم نتوانست کمکی به آنها بکند. این موضوع نشان می دهد که روابط جهانی آنقدر پیچیده و مبهم هستند که راه حل های یادشده نمیتوانند از عهده آنها برآیند. این مسأله می تواند هشداری باشد برای آنانی که به دنبال برقراری ارتباطات بسیار نزدیک اقتصادی در قالب فعالیتهای جهانی شدن می باشند. در هزاره سوم این ارتباطات متقابل با رشدی سریع روبه جلو میروند بنابراین برماست که خود را برای مدیریت بحران هایی از نوع بحران آسیای جنوب شرقی آماده کنیم. کشورهای بزرگ درحال توسعه، نظیر هندوستان فرصت های خوبی برای رشد و توسعه در این قرن دارند. به طور حتم چنین کشورهایی اگر خود را در زمینه مسائلی، هم چون ثبات سیاسی، ایجاد سیستمی جهت تشویق توانایی های افراد، ایجاد زیرساختهای مورد نیاز، توجه به نیروی بازار به عنوان قلب توسعه اقتصادی و مواردی این چنیني، بیمه نکنند در میانه راه از حرکت بازخواهند ایستاد. در طول قرن بيست و يكم که منابع انسانی به عنوان مهم ترین و اصلی ترین سرمایه، دانش اقتصادی نوین در دنیای اینترنت قلمداد می شود، کشورهای توسعه یافته به این فکر افتادهاند که جهت تأمین نیازهای خود در بخشهایی که نیروی مورد نیاز را ندارند از استعدادها و تواناییهای نیروی انسانی کشورهاي پرجمعيت بهره ببرند. به این ترتیب شرایط اقتصادی آن زمان، فرصت هایی را برای کارآفرینان ایجاد کرد تا بتوانند با راه اندازی موسسه هایی در این کشورهای روبه رشد از نیروی کار ارزان و فراوان آنها نهایت استفاده را ببرند. این فرایند نه تنها مانع فرار مغزها شد؛ بلکه توانست برای آن گروهی که در کشورهای پیشرفته سرگردان و سردرگم بودند، انگیزه ای جهت بازگشت به کشور خود و خدمت درآنجا ایجاد کند. هم چنین وجود اینترنت و امکان دستیابی آسان به آن باعث می شود هر فرد بتواند از هرنقطه دنیا از طریق آن توانایی و دانش خود را ارتقاء دهد و این خود به کشورهای کمتر توسعه یافته کمک میکند تا بتوانند با سرعت بیشتری رو به جلو حرکت کنند. برای کشورهایی نظیر هندوستان و چین که بخش اعظمی از نیروهای مستعد آنها در اقصی نقاط جهان پراکنده اند ، هزاره سوم فرصت های زیادی را پیش روی آنها میگستراند تا بتوانند این افراد را به کشور خودشان برگردانده و از آنها برای پیشرفت خود استفاده کنند.